سه گام برای طراحی سایت فراگیر
طراحی فراگیر یا Inclusive غالباً با قابلیت دسترسی در طراحی سایت اشتباه گرفته می شود ، یا به عنوان اصطلاحی قابل تعویض استفاده می شود ، که نشان می دهد بیشتر طراحان معنای آن را نمی دانند.
تاریخ : 1400/03/29
چندین سال پیش ، من به عنوان یک نویسنده و طراح در یک شرکت بازاریابی و طراحی برجسته شروع به کار کردم . هنگامی که برای اولین بار برای کار درخواست دادم ، هیچ یک از مدارکی را که کارفرمایان به دنبال آن بودند ، نداشتم اما به هر حال در خیل زیاد رقبای واجد شرایط تر از من ، موفق شدم و کار را بدست آوردم. چرا من انتخاب شدم؟ رئیس شرکت داستان من را دوست داشت.
من نه تجربه کار در یک شرکت دیگر را داشتم و نه آنقدر فنی بودم که بتوانم در جزییات کارها درگیر شوم. اما نامه معارفه من به آنها گفت كه من قادر خواهم بود با مشتريان آنها ارتباط شفاف و موثري برقرار كنم و در عين حال آنها را كمي بخندانم.
داستان هایی که ما برای کارفرمایان احتمالی تعریف می کنیم تأثیر چشمگیری در موفقیت یا عدم موفقیت در کاری که داریم انجام می دهیم دارد.بنابراین مهم است که داستان ها را هوشمندانه انتخاب و توسعه دهید.
داستان سرایی چیست؟
ممکن است با خود فکر کنید ، ‘من یک طراح هستم - چرا باید نگران قصه گفتن باشم؟‘ اما قصه گفتن چیزی بیش از معنای نوشتن داستانی از قهرمانی ها یا عاشقانه ها یا جادوگر شهر اوز است. ما در جنبه های روزمره زندگی خود با داستان سرایی زیادی روبرو می شویم ، مانند زمانی که می بینیم مردی سگی را از یک تقاطع پر رفت و آمد بیرون می کشد و نجات می دهد ، یا وقتی شاهد راهپیمایی گروهی از معترضین هستیم که برای علتی که به آن اعتقاد دارند ، تابلوهای نقاشی شده با دست دارند. این چیزها داستان است؛ آنها لحظات کوچکی از اقدام مردم و تأثیرگذاری بر جهان اطرافشان هستند. در قلب همه انها واقعاً یک داستان وجود دارد. شرط می بندم که اکثر فیلم هایی که دیده اید چیزی شبیه به اینها باشد: قهرمان داستان که در واکنش به اتفاقی که در اطراف او رخ داده کاری انجام می دهد ، که به نوبه خود باعث اتفاق دیگری می شود .
دیدن؟ به هر حال داستان آنقدرها پیچیده نیست. همه در حال حاضر اصول را می دانند. مهم این است که آنها را به طور موثر در نحوه برقراری ارتباط با مشتریان و بینندگان خود ارایه دهید.
چند سال پیش ، Emma Coats ، هنرمند داستان نویس ، یک سلسله توئیت از "اصول داستان سرایی" را مطرح می کرد ، دستورالعمل هایی که او در شرکت Pixar برای ایجاد داستانهای جذاب استفاده کرده بود. بیشتر توصیه های او مربوط به ساده سازی و تمرکز بر موارد ضروری بود . یکی از موارد مورد علاقه من شماره 14 بود:
"چرا باید این داستان را بگویید؟ چه اعتقادی در درون شما شعله وور است که داستان شما از آن تغذیه می شود؟ این قلب داستان شما است. "
نکته اساسی که می خواهید به مخاطبان خود منتقل کنید چیست؟ وقتی وارد جلسه با مشتری می شوید ، می خواهید بیشتر از همه چه چیزی را از شما دریافت کند؟ فراموش نکنید شما یک وب سایت یا یک کمپین تبلیغاتی به مشتری ارائه نمی دهید . شما به آنها یک داستان ، یک ایده ، یک رویا ارائه می کنید.
مشتری شما رویای بزرگتر از "وب سایت" یا "یک کمپین تبلیغاتی" را دارد. آنها خواب مشتریانی وفادار را می بینند که درباره آنها کلمات درخشان بر زبان می اورند. آنها رویای تغییر بزرگ در سر می پرورانند. آنها داستانهای را برای اینده خود می بینند که کشف آن به عنوان طراح ، وظیفه شماست.
به عنوان طراح ، تصاویر در کار ما بسیار مهم است. ما از تصاویر برای داستان سرایی دائما استفاده می کنیم - از مادر خندان که سبد خرید را هول می دهد در یک آگهی چاپی گرفته تا یک ردیف از محصولات در زیر نور خورشید در سایتی درباره کشاورزی پایدار و ارگانیک . اما در مورد کلمات چطور؟ ممکن است فکر کنید نوشتن کار نویسندگان است ، اما این پایان کار نیست.
کار با کلمات - ترتیب آنها باید به گونه ای باشد که باعث جلب توجه خواننده شود. درست مانند تصاویر ، کلمات بسته به نوع نگارش و جانمایی می توانند داستان متفاوتی را بیان کنند. تایپوگرافی رسانه ای بسیار رساتر از چیزی است که اکثر مردم تصور می کنند. طراحان چاپ سنتی به طور معمول از این ایده خوب استفاده می کردند، اما طراحان وب ، برخی اوقات از قدرت تایپوگرافی غافل می گردند .
اما در مورد خود کلمات چطور؟ فقط به این دلیل که نویسنده حرفه ای نیستید ، به معنای ارزشمند نبودن سخنان شما نیست. طراحان و هنرمندان زیادی به موفقیت زیادی دست یافته اند ، فقط به این دلیل که مطلبی را نوشتند یا وبلاگ نویسی کردند و دیگران ارزش کار انها را درک نمودند.
کتاب پرفروش آستین کلون ، سرقت مثل یک هنرمند ، نمونه بارز این موضوع است. کلون برای نخستین بار پست اصلی وبلاگش را به عنوان رونویسی مصور از سخنرانی که در کالج جامع بروم در نیویورک ایراد کرد ، منتشر کرد. خیلی زود ، همه گیر و معروف شد و فقط در عرض چند سال ، نسخه چاپی به فروش باور نکردنی دست یافت . کلون داستانی برای گفتن داشت که خیلی سریع معروف شد - نه به این دلیل که برای گفتن آن به او مبلغی پرداخت شده بود ، بلکه به دلیل اینکه این یک واقعیت ساده بود که آن را تعریف کرد.
مهمترین کاری که می توانید به عنوان یک حرفه ای خلاق انجام دهید جذب تخیل مخاطب خود است. یک چشم بیننده و یک گوش شنوده دارید و پس داستان کار را جذاب تعریف کنید.
به یاد داشته باشید ، هیچ کس مهارت های شما را خریداری نمی کند - آنها یک ایده ، چشم انداز و رویایی را خریداری می کنند که می توانند با کمک شما به اهداف تجاری و شخصی خود برسند. آنها داستانی را می خرند که دلیل کار شما است. از شخصیت ، علاقه و درام خود برای رونق به طرح های خود استفاده کنید. هرچه داستان های شما مشخص تر باشد ، به عنوان یک طراح تقاضای بیشتری خواهید داشت.